در همراهی استاد، چیزی بود فراتر از آموختن فن و حرفه و علم و فوت کوزه گری، بهانه ای بود برای همراهی استاد، تا شاگرد، درس بگیرد اخلاق زندگی و اخلاق حرفه ای را؛ تا استاد از شاگردش انسانی بسازد شایستة نام انسان و شایسته نام استاد؛ چیزی که در این دنیای فناوری زده، درّ نایاب شده است.
در مورد نیامدن باران و خشکسالی 3 گروه روایات داریم:
در گروه اول که تعداد بیشتری از روایات را شامل می شود، خود مردم خطاب روایات هستند.
حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: هرگاه کم فروشی شود، خداوند ایشان یعنی مردم را به خشکسالی و کمبود گرفتار می کند.
رسول خدا (ص) در حدیث دیگری می فرماید: همیشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا
زمانى که با هم دوستى کنند و بهم هدیه دهند و امانت را بپردازند و از حرام
دورى کنند و از مهمان پذیرائى کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بدهند،
چون انجام ندهند گرفتار قحطى و خشکسالى شوند.(1)
امام موسیبنجعفر(علیه السلام) میفرمایند: مردی از قم قیام میکند و مردم را به حق دعوت میکند. بعضی سؤال میکنند اگر این روایت را به حضرت امام(ره) تطبیق دهیم، ایشان اهل قم نبودند، اهل خمین بودند. روایتهای دیگری درباره این مسئله رمزگشایی کرده و میفرماید: اهل قم کسانی هستند که در قم قرار میگیرند؛ یعنی کسانی که در فرهنگ و مدار قم هستند. یعنی کسانی هستند که زادگاهشان قم نیست ولی مکتب قمیون را دارند.
بعضی از مردم گمان می کنند که عبادت تنها به نماز
خواندن و روزه گرفتن است و پاره ای از اینان بحدّی در غفلت و نادانی و خودخواهی
فرو رفته اند که اگر در برابر دیدگانشان مردم از گرسنگی جان دهند هیچ متأثّر نمی
شوند.
مکرر دیده شده که این گونه افراد حتی در مسافرتهای عبادی مانند زیارت و حج تمام
اوقات خود را به زیارت و دعا واعمال مستحبّه فردی می گذرانند و هیچ کمکی به
همراهان و همسفران خود نمی کنند با اینکه می دانند در میان آنها افراد ضعیف و
ناتوان فراوان وجود دارند که سخت به کمک و مساعدت نیازمندند. در هر حال، یکی از
اسباب سلوک، حسن سلوک با مردم و حس خیرخواهی نسبت به بندگان خدا است و این احساس،
انسان را از خودخواهی و خودبینی باز می دارد و به اخلاق الهی و ملکوتی متخلّق می
سازد.
مبارزه با تظاهر به زهد و خدمت به مردم سیره حکومتی امام رضا است.
امام رضا(ع) حکومت را قبول نداشتند و از روی اجبار در حکومت وارد شدند اما
اصول یک حکومت دینی را تثبیت کردند و عدالت را رکن اساسی حکومت داری میدانستند و جلوی انحرافات را گرفتند.
امام رضا(ع) زهد داشتند، اما تظاهر به زهد نمی کردند و با تظاهر به زهد مبارزه کردند و خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دادند، مردم باید از مسؤولان خدمت بخواهند.
برخی ظواهر دینی را رعایت می کنند اما با انصاف با مردم برخورد نمی کنند. امام رضا(ع) در زمان ولایتعهدی، بارقه ای از امید را در میان مردم زنده کردند به گونه ای که مردم آروز داشتند که حکومت به دست ایشان بیفتد.
منبع:
چکیده
سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان
لِیُنْفِقْ
ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا
آتاهُ اللَّهُ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها ...
آنها که امکانات وسیعی دارند باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند، و آنها
که تنگدستند از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند، خداوند هیچکس را جز
به مقدار توانائی که به او داده تکلیف نمیکند ...
امام صادق(ع):
بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و بهتر است از تجهیر کردن هزار اسب برای جهاد در راه خدا.
منبع:
ابان بن تغلب میگوید:
از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: هرکس خانۀ خدا را طواف کند، خداوند عزّوجلّ شش هزار حسنه برای او مینویسد و شش هزار گناه از او میآمرزد و شش هزار درجه به وی عطا میفرماید و شش هزار حاجت از او برآورده میسازد.
سپس فرمودند: گرهگشایی از کار یک مؤمن، ده برابر این طواف فضیلت دارد!
منبع:
اصول الکافی، ج 2، ص 194
امام صادق(ع) در ایّام حج در منی منبر رفتند و فرمودند: ای شیعیان ما! اینقدر دل ما را خون نکنید، اینقدر ما را اذیّت و آزرده خاطر نکنید!
یک نفر در وسط فرمایش
امام، برخاست و گفت: یابن رسول الله! ما شیعیان شما هستیم، ما به شما ارادت داریم،
کی شما را آزردهایم و خون جگر کردهایم؟
حضرت فرمودند: خود تو چند روز پیش که به سوی مِنی میآمدی، میتوانستی یک نفر را بر مرکب خود سوار کنی. ولی پیرمردی که در راه مانده بود و از تو تقاضای کمک کرد را سوار نکردی؛ تو با این کارت ما را آزردی و اذیّت کردی!!!
منبع:
چکیده متن سخنرانی
قانون مواسات یعنی هرکس باید از آنچه دارد به دیگران انفاق کند. کسی که مال دارد، بهاندازۀ توان از دیگران دستگیری کند و اموال خود را به فقرا و ضعفا و آبرومندان ببخشد. آنکه علم دارد، از ترویج علم خود دریغ نکند، آنکه از قلم توانا برخوردار است، قلم خود را در راه سعادت دیگران به کار گیرد. آنکه وجاهتی دارد، از آبرو و شخصیّت خود، برای حلِّ مشکلات مردم استفاده کند. آنکه قدرت و ریاستی دارد، از آن در جهت خدمت استفاده کند. و بالأخره آن کسی که هیچ چیز ندارد، لااقل به دیگران دعا کند و برای همنوعان خود، خیر و خوشی بخواهد.
عمل به قانون مواسات، پس از دستیابی به مقام عبودیّت و پس از فراغت از عمل عبادی، لازم و ضروری است.
به خلق خدا خدمت کردن مقدمه ی قرب الهی و رسیدن به مقام
قرب خداست.
اسلام محبت و خدمت به خلق را یک ارزش می داند،
اما ارزشی که در اولِ راه است نه در پایان راه!
مسیر به خدمت به خلق منتهی نمی شود!
اول از آنجا باید شروع کرد، ولی هدف اصلی چیز دیگر است.
من پنجاه سال است که دارم اسلام می خوانم
بگذار خلاصه اش را برایت بگویم،
واجباتت را انجام بده،
به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس،
کار مردم را راه بینداز.
اگر قیامت کسی از تو سوال کرد،
بگو که: فاضل گفته بود.
منبع:
زمانی که به بعضی از کسبه گفته میشود: چرا به مسجد نمی آیید؟
فورا این مصرع را می خوانند و میگویند: ما داریم به مردم خدمت می کنیم!
این اشتباه است،
باید گفت: خدمت
به خلق، از مصادیق عبادت است.